خانواده از بدو پيدايش انسان بر روي کره زمين، همواره زنان و مردان با تشکيل کانوني به نام خانواده عمري را در کنار يکديگر گذرانيده، فرزنداني در دامان پرمهر خويش پرورانده و بالاخره از اين جهان رخت بربستهاند. طبيعيترين شکل خانواده همين است که هيچ عاملي جز مرگ نتواند پيوند اساسي و ابتدايي را بگسلد و ميان مرد و زن خانه جدايي افکند. دانشمندان، جامعهشناسان، جمعيتشناسان و حتي روانشناسان در زمينه جايگاه خانواده، نقشآفريني آن در اجتماع و پيش از آن در باب تعريف و مفهوم خانواده پژوهشهاي فراواني انجام دادهاند. اينان بر اساس ديدگاه ...
متن کامل
خانواده
از بدو پيدايش انسان بر روي کره زمين، همواره زنان و مردان با تشکيل کانوني به نام خانواده عمري را در کنار يکديگر گذرانيده، فرزنداني در دامان پرمهر خويش پرورانده و بالاخره از اين جهان رخت بربستهاند.
طبيعيترين شکل خانواده همين است که هيچ عاملي جز مرگ نتواند پيوند اساسي و ابتدايي را بگسلد و ميان مرد و زن خانه جدايي افکند.
دانشمندان، جامعهشناسان، جمعيتشناسان و حتي روانشناسان در زمينه جايگاه خانواده، نقشآفريني آن در اجتماع و پيش از آن در باب تعريف و مفهوم خانواده پژوهشهاي فراواني انجام دادهاند. اينان بر اساس ديدگاه فکري خود، تعاريف متنوعي از خانواده ارائه ميدهد.
اما خانواده در مفهوم محدود خود، همان گونه که اشاره شد، عبارت است از يک واحد اجتماعي، ناشي از ازدواج يک زن و يک مرد که فرزندان پديد آمده از آنها، آن را تکميل ميکند. تعريف ديگري، خانواده را مجموعهاي از افراد ميداند که با هدف معين و منافع مشترک زير سقفي گِرد هم آمدهاند.
پس خانواده مناسبترين جايگاه براي تأمين نيازهاي انسان و بهترين بستر براي تأمين امنيت و آرامش رواني افراد است.
با اين تعاريف ميتوان ديدگاه اسلام در باب خانواده را بررسي نمود. در مرحله نخست و به عنوان امري پذيرفته شده، بايد کانون خانواده به وجود آيد، اسلام اين را خواسته است از نظر اسلام، خانواده، يک رکن بزرگ است اين رکن اگر باشد، اگر سالم باشد، اگر تربيت شده باشد بيشترين تأثير در پيشرفت کار جامعه را خواهد داشت.
پس اسلام، خانواده را گروهي متشکل از افراد، داراي شخصيت مدني، حقوقي و معنوي معرفي ميکند که هسته اوليه آن را ازدواج مشروع زن و مرد تشکيل ميدهد. نکاح، عقد و گرهاي است که بر اساس آن رابطه زوجيت بين زن و مرد برقرار ميشود از منظر قرآن اصولا خلقت انسانها، جفتجفت است. در سوره نبأ آيه 8 آمده است: «ما شما را جفت آفريديم» و در سوره شوري آيه يازدهم تصريح مينمايد که خداي آفريننده زمين و آسمانها براي شما از جنيس خودتان جفت قرار داده است. همين معنا را در آيه 21 سوره روم تکرار کرده و ميافزايد جفتي آفريده تا در بر او آرامش بيابيد، با هم انس گيريد و ميان شما، رأفت و مهرباني برقرار ساخت.
در واقع آيات فوق را ميتوان فلسفه اساسي تشکيل خانواده از منظر اسلام دانست. نگاهي تفصيلي به آيات قرآني ميتوان عوامل و اهداف تشکيل خانواده را اين گونه معرفي نمايد؛ حفظ نسل، پيشگيري از روابط ناسالم جنسي، ايجاد آرامش روحي، اخلاقي و فکري، تکميل و تکامل انساني، پرورش فرزندان، شکلدهي به هويت اجتماعي و بالاخره برپا ساختن کانون عطوفت و محبت.
بررسي اهداف فوق نشاندهنده اهميت خانواده در جامعه ديني است و براي حفظ و تقويت آن بايد کوشش نمود. بر اين اساس مي توان عوامل فردي تحکيم خانواده را عبارت دانست از بينش و آگاهي، تأمين نيازهاي عاطفي، خوشاخلاقي، تأمين نيازهاي جنسي، مشورت کردن، رعايت هنجارهاي اخلاقي و ديني و چشمپوشي از عيوب همديگر.
اما بايد دانست که در تحکيم خانواده عوامل اجتماعي نيز موثرند که ميتوان آنها را اينگونه بررسي نمود ازدواج بر پايه اختيار، اتخاذ تدبير در امور اقتصادي، مديريت روابط اجتماعي زن و مرد، کنترل طلاق و جدايي، حمايت دولت از ارکان خانواده.
مطالب ارائه شده نشان گر آن است که خانواده در اسلام از جايگاه ممتازي برخوردار است. در اين مکتب انسانساز، خانواده خشت بناي اجتماع است و هرقدر خشت اين بنا محکم باشد، جامعه پوياتر است و افراد جامعه، رستگارتر خواهند بود.
خانواده به خودي خود عبارت است از روابط متقابل افراد گوناگوني که آن نهاد را تشکيل دادهاند.
اول ـ رابط زن و مرد: هدف اسلام از پافشاري بر برقراري پيوند همسري ميان زن و مرد اين است که نهاد خانواده از آرامش روحي و اخلاقي آکنده گردد. مهم ترين عوامل اين ارتباط عبارتاند از: درک دوجانبه، برقراري رابطه عاطفي، رعايت ادب و احترام، رازداري، پاکيزگي، بردباري، انصاف و مواردي ديگر.
دوم ـ رابطه پدر و مادر با فرزندان که اين رابطه در صورتي که عاطفي و دوستانه باشد به تکامل روحي و رواني فرزندان ميانجامد. در اين راستا بايد فرزندان به کارهاي شايسته فراخوانده شوند. با آنها رابطه عادلانه برقرار کرد، نسبت به وعدهها وفا نمود، به آنان آزادي مراه با نظارت داد و با شناخت کامل آنها در امر پرورش کوشا بود.
سوم ـ رابطه فرزندان با والدين: پدر و مادر دو وجود پرارزش هستند که همه اديان به پاسداشت مقام آنان سفارش کردهاند. پس بايد از آنها پيروي کرد، وسيله خوشنودي آنها را فراهم ساخت، به آنها دعاي خير کرد و نگاه محبتآميز خود را تقديم آنان نمود.
ميتوان گفت اسلام مجموعهاي است منسجم و هماهنگ و به همه نيازهاي بشري پاسخ ميدهد پس با توجه به اهتمام ويژه اي که به خانواده دارد براي حفظ بناي آن به بيان احکام و اصول پرداخته است؛ حجاب، رعايت معروف در معاشرتها، لزوم پايبندي به مسائل اخلاقي، بهرهگيري از صبر و بردباري و... از لوازم حفظ خانواده است و بايد آنها را در خانواده نهادينه ساخت.
با اين حال و عليرغم تأکيدات اسلام که نمونههايي از آن ارائه شده، بايد دانست که در زمان حاضر که عصر رسانههاست خانواده نيز با معضلات و مشکلاتي روبهرو شده است. اگرچه رسانه ملي با بهرهگيري از کارشناسان امور خانواده و هنرماندان و ابزارهاي هنري ميتواند نقش مثبت خود را در قالب برنامههاي جذاب و مخاطبپسند براي تقويت بنيان خانواده ارائه دهد، اما متأسفانه کارکردهاي منفي و آسيبهايي که به خانواده وارد ميسازد، نياز به تأمل بيشتر را نشان ميدهد. برخي تأثيرات منفي برنامههاي رسانهها عبارتند از: افزايش شکاف مياننسلها، تحميل فرهنگ مصرفگرايي، اثرگذاري بر رفتار کودکان و مانعآفريني در راه گفتوگوهاي خانوادگي.
و بالاخره آنکه ميتوان نظام خانواده را تقويت نمود اگر درک درستي از فرزندان پيدا شود، فاصله سني پدر و مادر با فرزندان و ميان کودکان کاهش يابد، نقش پرورش والدين افزايش يابد، سنت پسنديده صله رحم تقويت گردد، نظارت بر دوستيهاي فرزندان بيشتر شود و براي انتقال ارزشها و اخلاق اسلامي به آنها تلاش بهتر و بيشتر ارائه گردد، آنگاه اقتدار خانواده افزون شده است.
_____________________________________
تهیه و تنظیم: حسینی هرندی
متن کم